My Great Dreams

ساخت وبلاگ

استرس دارم...

فردا باید سگمو ببرم دکتر...ازش خونگیری کنن...امیر هم سرکاره...اولین باره که ازش میخوان خون بگیرن...یه چی شبیه توپ کوچیک درآورده رو شکمش...تو خوف و رجام...

نوشته شده در شنبه بیست و هشتم مرداد ۱۴۰۲ساعت 1:11 توسط خودم|

My Great Dreams ...
ما را در سایت My Great Dreams دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : my-great-dreamso بازدید : 47 تاريخ : دوشنبه 30 مرداد 1402 ساعت: 17:01

امروز حالم خوش بود !

مریض ها خوب و مرتب پشت سر هم میومدن !(۲ ماه وضع خیلی داغون بود)

یاد بلاگفا و نویسنده هاش افتادم. کسی چیزی نمینویسه! بس که حرف نگفته تو دلامونه!

نوشته شده در دوشنبه بیست و سوم مرداد ۱۴۰۲ساعت 21:11 توسط خودم|

My Great Dreams ...
ما را در سایت My Great Dreams دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : my-great-dreamso بازدید : 45 تاريخ : سه شنبه 24 مرداد 1402 ساعت: 14:54

زندگی این روزهای من:

دوره های تهران...بیخوابی... مشکلات گوارشی و معده درد...زندگی اتوبوسی آژانسی...بدو بدو...وضع بد اقتصادی و کمبود مریض...بدهی هام...و کلی لیست خرید ...

نوشته شده در پنجشنبه نوزدهم مرداد ۱۴۰۲ساعت 2:1 توسط خودم|

My Great Dreams ...
ما را در سایت My Great Dreams دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : my-great-dreamso بازدید : 49 تاريخ : يکشنبه 22 مرداد 1402 ساعت: 14:44

خسته شدم بس که بیهوده دنبالت گشتم ، با اینکه آخر قصه رو می دونستم.

کاش میشد عوض همه شونو درآرم...

این سری تو دربه در میگشتی پی من...

نوشته شده در دوشنبه دوم مرداد ۱۴۰۲ساعت 1:7 توسط خودم|

My Great Dreams ...
ما را در سایت My Great Dreams دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : my-great-dreamso بازدید : 39 تاريخ : چهارشنبه 4 مرداد 1402 ساعت: 12:31

غرق میشم...تو زندگی...تو خواب...تو رویا...تو آرزوها.....‌

چندراهی های زندگی و آرزوهایی که نمیدونم داشتنشون به نفعمه یا ضررم...

و کسایی که همیشه از من بدشون میومده...

دل_بی_صاحاب

نوشته شده در شنبه بیست و چهارم تیر ۱۴۰۲ساعت 1:1 توسط خودم|

My Great Dreams ...
ما را در سایت My Great Dreams دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : my-great-dreamso بازدید : 71 تاريخ : يکشنبه 1 مرداد 1402 ساعت: 23:11

حس "حوصله سر رفتن" ، bored ، داریخمیش دارم...گاهی چشامو می بندم و خودمو تو دنیای دیگه تصور می کنم...جای دیگه، شرایط متفاوت، نمیدونم کار درستیه یا نه...نمیدونم کی قراره بند نافم از بعضی چیزا قطع شه...یکیش همین بلاگفا...با اینکه کسی اینجا نیس ، واسه کی تره خورد می کنم ؟یادم میفته چقد این ماه مریضم کم بوده و دوباره اعصابم بهم میریزه.اه. نوشته شده در سه شنبه بیست و هفتم تیر ۱۴۰۲ساعت 22:28 توسط خودم| My Great Dreams ...
ما را در سایت My Great Dreams دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : my-great-dreamso بازدید : 68 تاريخ : يکشنبه 1 مرداد 1402 ساعت: 23:11

گاهی از ته دلم آرزو می کنم یکی پیدا شه، مث یه فرشته نجات ، منو ازین وضعیت نجات بده...

اشکم دم مشکمه چرا؟

نوشته شده در جمعه سی ام تیر ۱۴۰۲ساعت 10:24 توسط خودم|

My Great Dreams ...
ما را در سایت My Great Dreams دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : my-great-dreamso بازدید : 72 تاريخ : يکشنبه 1 مرداد 1402 ساعت: 23:11